|
|
محصولات فرشگاه اصلی میهن استور :
202
پیرمرد و دخترک (داستانی خیلی کوتاه ، ولی خواندنی)
فاصله دخترک تا پیرمرد یک نفر بود ؛
روی نیمکتی چوبی ؛
روبروی یک آب
نمای سنگی .
پیرمرد از دخترک پرسید :
- غمگینی ؟
- نه
-
مطمئنی ؟
- نه
- چرا گریه می کنی ؟
- دوستام من رو دوست ندارن
-
چرا ؟
- چون قشنگ نیستم
- قبلا این رو به تو گفتن ؟
- نه
-
ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم
- راست می گی ؟
-
از ته قلبم آره
دخترک بلند شد ؛ پیرمرد را بوسید و به طرف دوستانش دوید ؛
شاد شاد
چند دقیقه بعد پیرمرد اشک هایش را پاک کرد ؛
کیفش را باز کرد ؛
عصای سفیدش را بیرون آورد و رفت !!
امتیاز : |
|
نتیجه : 5 امتیاز توسط 5 نفر مجموع امتیاز : 87 |
|
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
برچسب ها :
پیرمرد و دخترک (داستانی خیلی کوتاه ، ولی خواندنی) , دختر , پارک , دوست , عصای سفید , نابینا , درد دل , نیمروز , مطالب مفید و جالب ، جک و اس ام اس ، شعر , داستان , مقاله , ضرب المثل , طنز , عکس , کاریکاتور , سرگرمی , آیا می دانید , فال , رزبلاگ تبلیغات کلیکی , خرید و فروش و کسب درآمد با اینترنت , خرید اینترنتی , سیستم کسب درآمد با کلیک , ایران مارکت سنتر , اکسین ادز , آسیا پارس , ملی مارکت , ادگاه pic , asiapars , melimarket , nimrooz , oxinads ,
تاریخ : پنجشنبه 28 مهر 1390 |
نظرات (0)
بازدید : 607
|
|
|
|
Code Center
فروشگاه اینترنتی
|